جدول جو
جدول جو

معنی پی فراخی - جستجوی لغت در جدول جو

پی فراخی
تندروی، افراط
تصویری از پی فراخی
تصویر پی فراخی
فرهنگ فارسی عمید
پی فراخی
(پَ / پِ فَ)
حالت یا عمل پی فراخ:
بود با راهواریش همه لنگ
با چنین پی فراخیش همه تنگ.
نظامی.
که ما را سر پردۀ تنگ نیست
بجز پی فراخی در آهنگ نیست.
نظامی.
ملک ازو گرچه سبز شاخی داشت
او چو خورشید پی فراخی داشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پی فراخی
عمل پی فراخ: بود با راهواریش همه لنگ باچنین پی فراخیش همه تنگ. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی فراخ
تصویر پی فراخ
کسی که از حد درمی گذرد، تندرو، افراط کننده
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ فَ)
تندرو مفرط. گشادباز:
بشهری که داور بود پی فراخ
شود دخل بر نانوا خشک شاخ.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام. واقع در 40 هزارگزی شمال راه شوسۀ دهلران به نصریان. کوهستانی، گرمسیر، دارای 267 تن سکنه. آب آنجا از چشمه ها. محصول آنجا غلات و روغن و پشم. شغل اهالی آن زراعت و گله داری و راه آنجا مالروست و ساکنین ده از طایفۀ مموش هستند. بنای امامزاده ای بنام ابراهیم از آثار قدیمه است. این ده در دو محل و بفاصله یک هزار گز از یکدیگر واقع و به علیا و سفلی نامیده میشوند. سکنۀ علیا 117 نفرست. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی فراخ
تصویر پی فراخ
افراط کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی فراخ
تصویر پی فراخ
((پِ. فَ))
تندرو، افراطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رگ فراخی
تصویر رگ فراخی
آنوریسم
فرهنگ واژه فارسی سره